absagen
transitiv۱. اطلاع دادن که چیزی برگذار نمی شود، لغو کردن؛ حذف کردن
Veranstaltung usw.
مثال ها:
اطلاع داد که نمی آید
er sagte seinen Besuch ab
عدم برگزاری جشنی را (کنسرتی را) اطلاع دادن
eine Veranstaltung (ein Konzert) absagen
۲. دعوت کسی را رد کردن/ نپذیرفتن، عذر خواستن از؛ جواب رد دادن به
itr., jmdm. absagen
مثال ها:
عذر می خواهم ( که نمی توانم بیایم)، متاسفانه نمی توانم دعوتت را بپذیرم، بدبختانه مجبورم دعوتت را رد کنم
ich muss die leider absagen
دعوتی را رد کردن
eine Einladung absagen
۳. دست شستن از، دل بر کندن از؛ قطع تعلق کردن از؛ چشم پوشیدن از؛ چیزی را ترک کردن
itr., Dat.; (entsagen)