abriegeln
transitiv۱. چفت/ کلون کردن، چفت/ کلون چیزی را انداختن
Zimmer, Tür usw.
۲. بستن؛ قرق کردن؛ بند آوردن
Straße, Gebiet usw.
مثال ها:
محوطه ای را بستن (و اجازه ی ورود کسی را به آن ندادن)
ein Gelände abriegeln
۳. محاصره کردن، رابطه کسی را با خارج قطع کردن
Truppe usw.