wort dictionary
FADE

abraten

transitiv

۱. منصرف کردن؛ بازداشتن؛ توصیه به عدم انجام کاری کردن

[*][hat]; jmdm. abraten von

مثال‌ ها:

کسی را از خیال چیزی انداختن؛ کسی را برای عدم انجام کاری نصیحت کردن؛ عدم انجام کاری را به کسی توصیه کردن

jdm. von etwas abraten

توصیه می شود که این دستگاه را نخرید

vom Kauf dieses Geräts kann man nur abraten