wort dictionary
FADE

abnutzen

transitiv

۱. کهنه کردن؛ ساییده کردن؛ بردن، نخ نما کردن؛ کند کردن

[*][hat]; tr.,

مثال‌ ها:

تایرها دیگر کهنه/ ساییده شده اند

die Reifen sind schon abgenutzt

۲. کهنه شدن؛ ساییده شدن؛ رفتن، نخ نما شدن؛ کنده شدن

sich abnutzen

مثال‌ ها:

یقه اش رفته/ ساییده شده/ کهنه شده است

der Kragen hat sich abgenutzt