abnehmen
transitiv۱. برداشتن (از)
tr. abnehmen von (Tischtuch, Hut, Maske usw.)
در چیزی را برداشتن
den Deckel abnehmen
عکس را (از دیوار/ از روی دیوار) برداشتن
das Bild (von der Wand) abnehmen
رختها را (از روی طناب) برداشتن
die Wäsche (von der Leine) abnehmen
گوشی تلفن را / عینک خود را (از چشم)/ پانسمان را برداشتن
den Hörer/ die Brille/ den Verband abnehmen
ممکن است گوشی را برداری؟
aucg itr.; kannst du (den Hörer) abnehmen?
کلاه از سر برداشتن (به علامت احترام)
den Hut abnehmen
۲. باز کردن؛ درآوردن، کندن
tr. (Verband, Fesseln; Schlips usw.)
پانسمان را باز کردن
den Verband abnehmen
دستبند زندانی را باز کردن
dem Gefangenen die Handschellen abnehmen
۳. وزن کسی کم شدن/ پایین آمدن، وزن کم کردن، لاغیر (تر) شدن
itr. (an Gewicht)
وزنم (پنج کیلو) کم شده است، (پنج کیلو) وزن کم کرده ام
ich habe (zehn Pfund) abgenommen
صورتش/ کمرش لاغر تر شده است
er hat im Gesischt/ an den Hüften abnehmen
وزن کم کردن
an Gewicht abnehmen
۴. کم شدن، پایین آمدن، تقلیل پیدا کردن، تنزل/ کاهش یافتن،رو به کاهش بودن؛ از شدت افتادن، فروکش کردن، فرونشستن؛ تخفیف یافتن؛ افت کردن؛ تحیلی رفتن
itr. (sinken, zurückgehen)
تعداد موالید کاهش یافته/ کم شده است
die Zahl der Geburten hat abgenommen
سرعتش دارد کم می شود/ رو به کاهش است
die Geschwindigkeit nimmt ab
تبش (دارد) پایین می آید/ تخفیف پیدا می کند
das Fieber nimmt ab
باران از شدت افتاده است/ کم شده است
der Regen hat abgenommen
روز ها کوتاهتر می شوند
die Tage nehmen ab
نیرویش رو به تحلیل است/ دارد افت می کند
seine Kräfte nehmen allmählich ab
۵. گرفتن از کسی (و برای او حمل کردن)
tr. (jmdm. den Koffer usw. abnehmen
کیف سنگین را (بخاطر کمک) از دست کسی گرفتن
jdm. die schwere Tasche abnehmen
۶. برداشتن از دوش؛ کمک کردن به
tr. jmdm. die Arbeit usw. abnehmen
(راهی را) به جای کسی رفتن
jmdm. den Weg abnehmen
۷. تحویل گرفتن از
tr., jmdm. etwas abnehmen (entgegennehmen)
۸. گرفتن از؛ به سرقت بردن؛ ضبط کردن؛ [در قمار:] بردن از
tr., jmdm. etwas abnehmen (wegnehmen)
تما پولش را از او گرفت
en nahm ihm sein ganzes Gels ab
گواهینامه کسی را گرفتن/ ضبط کردن
jmdm. den Führerschein abnehmen
۹. (پول) گرفتن از، (پول) خواستن از
tr., jmdm. etwas abnehmen (verlangen)
۱۰. خریدن از، خریداری کردن از؛ [مج:] باور کردن [حرف کسی را]، قبول کردن از
tr.; jmdm. etwas abnehmen (abkaufen)
این حرف تو را قبول ندارم
das nehme ich dir nicht ab
۱۱. گرفتن از
tr., (jmdm. ein Versprechen usw.)
از کسی تعهد گرفتن
jmdm. eine Verpflichtung abnehmen
از کسی خون گرفتن
jdm. Blut abnehmen
۱۲. بازدید کردن از [ به منظور صدور پروانه اتمام ساختمان و غیره]؛ وارسی کردن، چک کردن [عا]
tr. (Neubau usw.)
۱۳. (دانه) کم کردن، دو تا یکی کردن
tr., itr. (beim Stricken)
دانه ها را کور کردن (کم کردن؛ در بافتنی)
Maschen abnehmen
۱۴. قطع کردن، بریدن
tr., (amputieren)
۱۵.
tr. => Fingerabdruck; Prüfung usw.
اثر انگشت کسی را برداشتن
jds. Fingerabdrücke abnehmen