ablehnen
transitiv۱. رد کردن، نپذیرفتن، قبول نکردن؛ جواب رد دادن به
Vorschlag, Anklage usw.
دعوتی/ هدیه ای را رد کردن
eine Einladung/ ein Geschenk ablehnen
درخواست شما رد شده است/ مورد قبول واقع نشده است
Ihr Antrag ist abgelehnt (worden)
آن ها پیشنهادم را (دعوتم را) رد کرده اند
sie haben meinen Vorschlag (meine Einladung) abgelehnt
۲. نپذیرفتن، تقبل نکردن، بر عهده/ برگردن نگرفتن
von sich weisen
من دز این مورد هیچ گونه مسئولیتی نمی پذیرم/ هر گونه مسئولیت را از خود سل می کنم
ich lehne jede Verantwortung dafür ab
۳. مخالف بودن با، قبول نداشتن
missbilligen
من با این طرز رفتار مخالفم
solche Methoden lehne ich ab
۴. حاضر (به کاری) نبودن؛ امتناع/ خود داری کردن از، سرباز زدن از، استنکاف ورزیدن از
sich wiegern
من حاضر نیستم درباره این مسائل بحث کنم
ich lehne es ab, über diese Dinge zu diskutieren
از مداوای بیما امتناع کردن
die BEhandlung des Patienten ablehnen
۵. به صلاحیت مقامی اعتراض داشتن، به رسمیت نشناختن، مورد قبول کسی نبودن
nicht anerkennen