ablegen
transitiv۱. پایین/ زمین گذشتن؛ کنار/ به کناری گذاشتن
tr. (Tasche; Stock, Hörer usw.)
۲. بایگانی/ ضبط کردن، در پرونده گذاشتن؛ در جای خود گذاشتن
tr. (Briefe usw.)
۳. لباس ها(ی رو مثل پالتو و کلاه را) درآوردن [و در جایی گذاشت]، کندن؛ بازکردن؛ (از سر، از چشم) برداشتن
tr., (Jacke; Schürze; Hut, Brille usw.)
دیگر جامه سوگواری نپوشیدن، سوگواری را کنار گذاشتن
due Trauerkleidung ablegen
پالتوتان را در بیاورید [و از این قبیل]/ لطفا لباستان (لباس رو) را دربیاورید! راحت باشید!
auch: itr., ablegen Sie bitte ab!/ bitte legen Sie ab!
۴. کنار گذاشتن، ترک کردن (عادت؛ خجالت)
tr. (Gewohnheit usw.)
ترک عادت کردن
Gewohnheiten ablegen
۵.
tr., => Eid, Prüfung, Rechenschaft usw.
امتحان دادن
eine Prüfung ablegen
قسم خوردن
einen Eid ablegen
اعتراف کردن
ein Geständnis ablegen
۶. انداختن، ریختن،رد کردن
tr., (Spielkarte)
۷. بندر را ترک کردن، رهسپار دریا شدن
itr., (Schiff)