wort dictionary
FADE

ablaufen

intransitiv

۱. (آب چیزی) رفتن، خالی شدن، دررفتن؛ خارج شدن

itr., ist (abfließen)

۲. (آب چیزی) چکیدن، (آب چیزی) رفتن؛ خشک شدن

itr., ist (herunterfließen)

مثال‌ ها:

آب انگورها باید خوب بچکد، انگور ها باید خوب خشک شود

die Weintrauben müssen gut ablaufen

عبارات کاربردی:

هیچ چیز در او اثر ندارد، خیلی پوست کلفت است [عا]

an ihm läuft alles ab

۳. [ پیاده گشت زدن و] بازرسی کردن، بازدید کردن از، وارسی کردن؛ سرکشی کردن

tr., hat/ ist (zur Kontrolle)

۴. [ در جست و جوی چیزین] سرزدن به، زیر پا گذاشتن

tr., hat/ ist (aufsuchen)

۵. کهنه کردن؛ (در اثر راه رفتن زیاد) سایاندن، بردن؛ کهنه‌/ ساییده شدن، رفتن

tr., sich ablaufen (SChuhe; Sohlen, Absätze)

مثال‌ ها:

پاشنه ها (ی کفش را در اثر راه رفتن) ساییده کردن

die Absätze ablaufen

۶. کوک چیزی تمام شدن، (از کار) ایستادن؛ خوابیدن

itr., ist (Uhr, Spielzeug usw.)

۷. تمام شدن؛ به آخر رسیدن

itr., ist (Kabel, Tonband usw.)

۸. پیش رفتن؛ برگذارشدن؛ گذشتن

itr., ist (verlaufen, stattfinden)

مثال‌ ها:

جریان طبق برنامه پیش می رود

die Sache läuft planmäßig ab

نخستین مسابقات قهرمانی اروپا در سال ١906 برگذار شد

die ersten Europameisterschaft lief 1956 ab

به خیر گذشتن/ همه چیز به خیر گذشت

gut ablaufen/ alles ist gut abgelaufen

عاقبت خوبی نخواهد داشت

das läuft nicht gut ab

۹. مدت چیزی گذشتن/ منقضی شدن/ تمام شدن/ سپری شدن؛ سر رسیدن

itr., ist (Vertrag, Visum usw.)

مثال‌ ها:

مهلتش گذشته بود

die Frist war abgelaufen

پاسپورت باطل شده است

der Pass ist abgelaufen

مهلت ویزا تمام شده است

das Visum ist abgelaufen

مدت ضمانت این دستگاه تمام شده است

die Garantie auf (für) das Gerät ist abgelaufen

۱۰. پیش گرفتن از، جلو افتادن از، کسی را پشت سر گذاشتن

tr., jmdm. den Rang ablaufen