ablassen
transitiv۱. خالی کردن؛ دردادن [عا]؛ به خارج فرستادن (مایع، گاز)
tr. (Flüssigkeit, Dampf usw.)
مثال ها:
باد تایر را خالی کردن
die Luft aus dem Reifen ablass
۲. آب چیزی را خالی کردن
tr. (Wanne, Kessel usw.)
۳. فروختن به، واگذار کردن به (به قیمت نازل)
tr.; jmdm. etwas ablassen (verkaufen)
مثال ها:
تخفیف دادن، قیمت چیزی را پایین آوردن/ کم کردن
etwas vom Preis ablassen
۴. دست کشیدن از، دست برداشتن از؛ چیزی را کنار گذاشتن؛ چشم پوشیدنی از، منصرف شدن از
itr.; geh,; ablassen von
مثال ها:عبارات کاربردی:
دست از تیراندازی نمی کشیدند
sie ließen nicht ab zu feuern
دست از تعقیب فراری برداشتند
sie ließen von dem Fliehenden ab
از فکر انجام کاری منصرف شدن
von einem Vorhaben ablassen
دست از سر کسی برداشتن
von jdm. ablassen
۵. حرکت دادن (قطار)