abkratzen
transitiv۱. (خراشیدن و) از بین بردن، کندن؛ (خراشیدن و) پاک کردن؛ تراشیدن
[*] [hat]
۲. به درک واصل شدن، سقط شدن؛ مردن
[*][ist]; itr.
۱. (خراشیدن و) از بین بردن، کندن؛ (خراشیدن و) پاک کردن؛ تراشیدن
[*] [hat]
۲. به درک واصل شدن، سقط شدن؛ مردن
[*][ist]; itr.