abkapseln
intransitiv۱. گوشه گیری کردن، گوشه گرفتن، از دیگران دوری کردن/ دوری جستن/ کناره گرفتن؛ به دور خود دیوار کشیدن؛ خود را محبوط/ محصور کردن؛ در انزوا زندگی کردن
sich abkapseln
۱. گوشه گیری کردن، گوشه گرفتن، از دیگران دوری کردن/ دوری جستن/ کناره گرفتن؛ به دور خود دیوار کشیدن؛ خود را محبوط/ محصور کردن؛ در انزوا زندگی کردن
sich abkapseln