wort dictionary
FADE

abgeben

transitiv

۱. دادن؛ تحویل دادن؛ سپردن

tr. (abliefern usw.)

مثال‌ ها:

بسته ای را به (دفتر/ منشی) کسی تحویل دادن

(bei) jemdm. ein Päckchen abgeben

نامه ای را به همسایه ها/ به دفتر پذیرش هتل تحویل دادن

einen Brief bei den Nachbarn/ am Empfang abgeben

پالتو خود را به رختکن سپردن

den Mantel an der Garderobe abgeben

به کسی تحویل دادن

an jdn. abgeben

۲. دادن

tr. (einen Teil von etwas abgeben)

مثال‌ ها:

(از برد خود) چیزی به کسی ندادن

(von seinem Gewinn) nichts abgeben

از حقوق خود چیزی/ مقداری به خانواده خود دادن

von seinem Gehalt etwas zu Hause abgeben

۳. واگذار کردن (به)، سپردن (به)،‌ دادن (به)؛ از چیزی صرف نظر کردن؛ تسلیم کردن

tr., (jmdm.) etwas (Geschäft use.)

۴. دادن؛ بدست دادن، ارائه دادن

tr. (äußern, von sich geben)

مثال‌ ها:

قول دادن

ein Versprechen abgeben

رای دادن

seine Stimme abgeben

(رسماً) اظهار کردن، توضیحی به کسی دادن

eine Erklärung abgeben

۵. فروختن[ به قیمت نازل]؛ اجاره دادن

tr. (gegen Bezahlung)

مثال‌ ها:

یک اتومبیل دست دوم به زیر قیمت نازل به فروش می رسد

wir geben einen Gebrauchtwagen billig ab

چیزی را فروختن

etwas gegen Geld abgeben

۶. پاس دادن،‌ پاس کردن

tr., itr., Sp. (zuspielen)

۷. شلیک کردن/ خالی کردن/ در کردن ( به طرف)؛ آتش کردن

tr., abgeben auf akk. (Schuss)

مثال‌ ها:

تیر خالی کردن

einen Schuss abgeben

۸. ( پس) دادن؛ بیرون دادن، خارج کردن

tr. (Wärme, Sauerstoff usw.q

مثال‌ ها:

گاز کربنیک به هنگام بازدم( از ریه ها)‌ خارج می شود

Kohlendioxid wird beim Ausatmen abgegeben

گرما پس دادن

Wärme abgeben

۹. شدن،‌ به درد کاری خوردن؛ مناسب بودن برای؛ بودن

tr. (geeignet sein als)

مثال‌ ها:

می تواند سخنران خوبی بشود / باشد

er gibt einen guten Redner ab

این موضوع به درد فیلم می خورد

das gibt den Stoff für einen Film ab

۱۰. وقت خود را صرف کاری کردن/ به کاری گذراندن، پرداختن به؛ مشغول بودن؛ سرگرم بودن؛ علاقه مند بودن به، علاقه داشتن به؛ [نیز:] مراوده داشتن با، رفت و آمد/ سر و کار داشتن با، معاشرت داشتن با؛ رابطه داشتن

sich abgeben mit; ugs.

مثال‌ ها:

خود را با کسی یا چیزی سرگرم کردن

sich mit etwas oder jdm. abgeben