abfliegen
intransitiv۱. پرواز کردن (و رفتن)، پریدن
itr, ist (Vogel)
۲. به هوا رفتن، رها شدن
itr, ist (Pfeil)
۳. (شروع به) پرواز کردن؛ حرکت کردن (هواپیما)؛ از زمین بلند شدن، به پرواز در آمدن
itr, ist (Flugzeug usw.)
مثال ها:
هواپیما ساعت نه پرواز می کند/ از زمین بلند می شود
die Maschine fliegt um 9 Uhr ab
من فردا (به تهران) پرواز می کنم
morgen fliege ich (nach Teheran) ab
۴. [ با هواپیما گشت زدن و] بازرسی کردن، باز دید کردن از، وارسی کردن؛ سرکشی کردن
tr., hat/ ist (zur Kontrolle)