wort dictionary
FADE

abdanken

transitiv

۱. استعفا کردن، استعفا دادن، کناره گیری کردن، از سمت خود کناره گرفتن؛ چشم پوشیدن از؛ برکنار شدن، خلع شدن

[*] [hat]

مثال‌ ها:

پادشاه از سلطنت چشم پوشید/ کناره گرفت

der König dankte ab