abbrennen
transitiv/intransitiv۱. سوختن و از میان رفتن، آتش گرفتن،دچار آتش سوزی/ دچار حریق شدن
Gebäude usw.
۲. دار و ندار خود را ( در آتش سوزی) از دست دادن
Persone
عبارات کاربردی:
آس و پاسم! (اصلا پول ندارم)
ich bin völlig abgebrannt
۳. تا ته/ تا آخر سوختن، تمام شدن
kerze usw.
۴. سوزاندن؛ آتش زدن
[*] [hat]