abbilden
schwaches Verb۱. تصویر چیزی را چاپ کردن/ انداختن / کشیدن/ به دست دادن؛ نشان/ نمایش دادن؛ تصویر کردن
[hat]
مثال ها:
تصویر آن خواننده در صفحه اول چاپ شده است
der Sänger ist auf dem Titelblatt abgebildet
چنانچه در شکل بالا می بینید/ نشان داده شده است
wie oben abgebildet