Zeug
dasPlural: Zeuge
Genitiv: (e)s
۱. چیز
unz. (wertloses Ding)
مثال ها:
چیزِ قراضه / بی مصرف
altes/ unnützes Zeug
خرت و پرت، آت و آشغال
allerlei Zeug
۲. چیزها، اسبابها؛ [نیز:] رخت و لباس، لباسها
unz. (Sachen)
مثال ها:
اینها چیزهای / اسبابهای تو است؟
ist das dein Zeug hier?
۳. پرت و پلا، دری وری، شر و ور، چرند، جفنگ، مزخرف
unz. (Unsinn)
مثال ها:
پرت و پلا گفتن
dummes Zeug reden
پرت و پلا خواب دیدن
wirres Zeug träumen
۴. مایه
unz. (Fähigkeit)
مثال ها:
مایه اش را دارد
er hat das Zeug dazu
۵. پارچه
Stoff, Gewebe