Neigung
diePlural: Neigungen
Genitiv: NULL
۱. شیب، سرازیری، سراشیبی
(einer Straße usw.)
۲. میل، کجی، خمیدگی
(eines Turmes usw.)
مثال ها:
متمایل به راست بودن، به راست میل داشتن
nach rechts Neigung haben
۳. شیب؛ میل؛ [نیز:] سطح شیبدار؛ صفحۀ مایل؛ گرادیان
۴. تمایل، گرایش؛ علاقه؛ رغبت، میل
(Hang; Vorliebe)
مثال ها:
تمایلات شدید دینی
starke religiöse Neigungen
کسی که دارای علائق هنری است، کسی که به هنر رغبت دارد
ein Mensch mit künstlerischen Neigungen
به فلسفه راغب بودن/ رغبت داشتن
eine Neigung zur Philosophie haben
میل/ رغبت چندانی نشان ندادن به
wenig Neigung zeigen zu
به چیزی گرایش (تمایل) داشتن
Neigung zu etwas haben
۵. علاقه، مهر، دلبستگی، عشق، محبت
Zuneigung
۶. آمادگی[ـِ ابتلا بهبیماری]، استعداد
Anfälligkeit