wort dictionary
FADE

Kenntnis

die
Plural: Kenntnisse
Genitiv: NULL

۱. اطلاع، خبر؛ آگاهی، وقوف، شناخت، آشنایی

(das Wissen von etwas)

مثال‌ ها:

بدون اطلاع من

ohne meine Kenntnis

اطلاعی نداشتن/ بی اطلاع بودن/ بی خبر بودن از، چیزی را ندانستن

keine Kenntnis haben von

تا آنجا که من اطلاع دارم/ مطلعم/ خبر دارم/ می دانم

nach meiner Kenntnis

در این مورد اطلاعی ندارم، از حدود اطلاع من خارج است

das entzieht sich meiner Kenntnis

از چیزی اطلاع حاصل کردن/ مطلع شدن؛ چیزی را ملاحظه نمودن، چیزی را ملاحظه کردن

etwas zur Kenntnis nehmen

کسی را در جریان چیزی قرار دادن، کسی را از چیزی باخبر کردن/ مطلع کردن/ آگاه ساختن، چیزی را به اطلاع کسی رساندن

jdn. in Kenntnis setzen von; jdn. von etwas in Kenntnis setzen; jdm. etwas zur Kenntnis bringen/ geben

توجهی به کسی نکردن

jdn. nicht zur Kenntnis nehmen

به چیزی توجه کردن

von etwas Kenntnis nehmen

۲. (در جمع) معلومات، اطلاعات؛ تجربه

Pl. (Wissen)

مثال‌ ها:

در زمینه ای معلومات وسیعی داشتن

auf einem Gebiet vorzügliche Kenntnise haben/ besitzen

معلومات کافی در زبان آلمانی

ausreichende Deutschkenntnisse