wort dictionary
FADE

Berg

der
Plural: Berge
Genitiv: (e)s

۱. کوه؛ جبل

Geländeerhebung

مثال‌ ها:

کوه آرارات

(der) Berg Ararat

از کوهی بالا رفتن/ صعود کردن، به بالای کوهی رفتن

auf einen Berg steigen/ klettern; einen Berg besteigen

به کوه رفتن

in die Berge fahren

در دامنه ی کوه

am Fuß des Berges

عبارات کاربردی:

مطلبی را رک و پوست کنده گفتن

mit etwas nicht hinterm Berge halten

موهای تنش (از وحشت) سیخ شد

die Haare standen ihm zu Berge

دست کسی را گرفتن (به او در یک موقعیت دشوار کمک کردن)

jdm. über den Berg helfen

موقعی که پلیس رسید مدتی از فرار دزد گذشته بود (دیگه فلنگ را بسته بود)

als die Polizei eintraf, war der Dieb über alle Berge

(مدتهاست که) دیگر رفته/ فنگ را بسته

er ist (längst) über alle Berge

حال بیمار رو به بهبودی است (از خطر گذشته است)

der Kranke ist über den Berg

[مشکلی، بحرانی، بیماریی را] پشت سر گذاشتن،‌ گذشتن از

über den Berg sein (mit)

مطلبی را کتمان کردن؛ موضوعی را از کسی پنهان کردن

mit etwas hinter demm Berge halten

به کسی وعده های سر خرمن دادن

jdm. goldene Berge versprechen ugs.

کوه به کوه نمی رسد ولی آدم به آدم می رسد

die Berge (Berg und Tat) kommen nicht zusammen, wohl aber die Menschen

۲. یک خروار...، یک دنیا...، یک عالم...، کلی...، کوهی از؛ دنیایی از

ein Berg (von)/ Berge von (Akten usw.)

مثال‌ ها:

کوهی از مشکلات، یک دنیا مشکل

ein (wahrer) Berg von Schwierigkeiten

کوهی از آشغال (یک عالمه آشغال)

ein Berg von Abfall (Berge von Abfall)

۳. کوه (ها)، کوهستان (ها)، ارتفاعات،‌ مناطق کوهستانی

Gebirge